توصیهها و راهنماییهای مسئولان شرکت ملی گاز مبنی بر استفاده بهینه از مصرف سوخت ازجمله گاز شهری توسط مشترکین شاید دارای جنبههای مثبتی باشد اما دربرگیرنده راههایی برای ایجاد زمینه به منظور افزایش قیمت گاز و کنترل مصرف و در نتیجه فشار روزافزون به مردم است. علی القاعده نباید همیشه دیوار کوتاه مردم برای دستیابی به اینگونه هدفها انتخاب شود.
در این میان ضعف سیاستگذاری، مشکلات فنی و مهندسی و نداشتن توجیه اقتصادی در نحوه سیستم گازرسانی و اشتراکپذیری کنونی که اصلاح آنها از وظیفه اصلی مسئولین و برنامهریزان کشور است، سبب شده که فشار تنها روی مصرفکنندگان که از اقشار گوناگون مردم تشکیل شدهاند متمرکز شود و متاسفانه از این مشکلات غفلت شده است.
شایان یادآوری است در چندسال اخیر که فاز اول قانون هدفمندی یارانهها به اجرا درآمده مردم برای واقعی کردن مصرف گاز و کاهش مصرف آن تحت تاثیر تبلیغاتی که صورت میگیرد به استفاده از کنتورهای مستقل به جای کنتور مشترک سوق داده شدهاند. در نتیجه عمده مصرفکنندگان گاز خانگی و بعضا قدیمی و به خصوص مجتمعهای مسکونی کوچک و بزرگ از سیستم گرمای مرکزی(موتورخانه) به سیستم گرمایشی موضعی(بخاری یا پکیج) روی آوردهاند. این روش باعث شده که از لحاظ اقتصادی (بابت اجرای لولهکشی، هزینه انشعابات و ...) هزینههای بیشتری به مردم تحمیل شود و سلامت مصرفکنندگان بیش از گذشته در معرض خطر قراربگیرد و شاهد مرگ و میرهای بیشتر در فصل سرما و همچنین به دلیل افزایش بیرویه مصرف گاز در کشور شاهد هدر رفتن سرمایه ملی باشیم. این مسائل در آینده تامین سوخت مورد نیاز مصرفکنندگان را دچار مشکل خواهد کرد.
در بسیاری از کشورها- حتی ممالک در حال توسعه- از سالها پیش با روش متمرکزکردن سیستمهای گوناگون تاسیساتی ازجمله موتورخانهها و هوشمند کردن آنها یا تبدیل انرژی گرمایشی به انرژی الکتریکی طرحهای بهینهای برای کاهش مصرف گاز به اجرا درآمده است. بر اساس آمار منتشر شده از سوی مسئولان شرکت گاز، طبق پیشبینی، حداکثر مصرف گاز در ماههای سرد سال در ایران به حدود 600میلیونمترمکعب در روز خواهد رسید که چهار برابر مصرف متوسط جهانی برای مصارف خانگی عنوان شده است؛ یعنی مصرف گاز واحدهای مسکونی در ایران باید 150میلیونمترمکعب در روز باشد.
اگر جمعیت ایران را حدود 75میلیوننفر در نظر بگیریم و به طور متوسط هرخانوار را چهارنفر فرض کنیم حدود 19میلیون خانوار یا واحد مسکونی حاصل میشود که مصرف هر واحد باتوجه به مصرف اشاره شده به طور متوسط چهاردرصد مترمکعب در ساعت به ازای هر واحد مسکونی است. حال اگر برای هر واحد با کنتور مجزا یک شعله مصرف کنیم براساس مبحث هفدهم مقررات ملی ساختمان، معادل 8 /2مترمکعب در ساعت مورد نیاز است که با پیشبینی ضریب همزمانی 60درصد و نیز با فرض اینکه 70درصد واحدهای مسکونی در کشور دارای گاز باشند، مصرف کل گاز در فصل سرما حدودا بالغ بر 540میلیون مترمکعب در روز میشود و این مصرف همانگونه که در آمار شرکت گاز مطرح شده، نزدیک به چهاربرابر مصرف متوسط جهانی است. با عنایت به موارد مطرح شده ضمن آنکه باید به اجرای مفاد مبحث 19 و موارد دیگر در بهبود مصرف سوخت توجه داشت، باید نگرش خود را در زمینه استفاده از مصرفگاز به صورت متمرکز یا تبدیل آن به انرژیهای دیگر مدنظر قراردهیم و از روشهای باز و بدون برنامه و ابتدایی و تنها به منظور درآمد زودبازده با فروش حق اشتراک و عدمرعایت مسائل فنی و مهندسی خودداری کنیم. در این راستا باید با تمهیدات مضاعف باعث کاهش عمده مصرف گاز خانگی شویم تا دیگر نیازی به اعلام وضعیت هشدار و دیگر اقدامات، ازجمله افزایش احتمالی قیمت گاز و اضافه کردن حق اشتراک در قبوض گاز نباشیم.